ابتدا بگویم که شباهت ما با دیگران این است که هر دو طرف مدعی هستیم برای رضای خدا کار می کنیم و از ما مخلص تر در جهان وجود ندارد!؟ تفاوتمان هم این است که ما به صورت خودجوش و از جیب مبارک ده ها وبلاگ را اداره می کنیم و نگاهمان ارزشی و در جهت اهداف نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران است، اما دیگران اگر چه با ادعای خصوصی بودن، ولی با بهره گیری از کمک های مادی و معنوی دولتی، خانه ی تیمی به راه انداخته اند. به این معنی که ارزشی ترین محیط اینترنت را که البته خود در خلق آن سهیم بوده اند، به خدمت یک جمع محدود درآورده اند و بقیه را نفهم، بدسلیقه و مخل آرامش می دانند. این جماعت که از پشتوانه ی امنیتی هم برخوردارند، خیالشان راحت است که کسی نمی تواند به ایشان بگوید بالای چشمتان ابروست، غافل از اینکه ممکن است کسانی باشند که بنا به تجربه و حس ششم بتوانند گمانه زنی درستی از ابعاد «در سایه» ی ماجرا داشته باشند و ضمن پس دادن حساب خود، خورده - برده از دستگاه امنیتی هم نداشته باشند! گروه دوم در عین گرفتار آمدن در یک تیم کوچک و به راه انداختن حرکات پرطمطراق و کم بازده، نگاهی هم به حال و آینده شغلی خود دارند و تکلیف مداری و ایثارشان در حدی است که کمترین آسیبی متوجه زندگی شخصی و محبوبیتشان نشود. بعد هم در جلسات و رایزنی هایشان فریاد برمی آورند که برخی محیط اینترنت را به بازی گرفته اند.
باید گفت محیط اینترنت و جامعه وبلاگ نویسی ارزشی را کسانی ناامن کردهاند که در مدار بستهی باندگرایی و منفعتطلبی گرفتار آمدهاند و دل به اعتماد و پشتیبانی ارگانی خاص خوش کردهاند. ما وظیفهی خود را انجام خواهیم داد و بدون واهمه از احدی، گمانههای خود را مطرح خواهیم کرد. آنها که بدون کار کارشناسی و توجه به نصایح دلسوزان کاردان، عنان یک تیم کوچک را رها کردهاند و هم آنها که خود را در دایرهای به شعاع افرادی معین محصور نمودهاند و از سر لجبازی ذاتی، حتی نمیتوانند صدای همفکرانشان را – که ما باشیم - بشنوند، پاسخگوی دغدغههایی خواهند بود که بنای طرحشان را داریم. دغدغههایی که شجاعانه، تکلیف مدارانه و با شناسنامه منتشر خواهد شد. شایان ذکر است آنها که باید، ما را میشناسند و در تاریکی موضع نگرفتهایم.